۳/۱۳/۱۳۸۹

اصل حاکمیت در اندیشه سیاسی هابز

هابز در مهمترین اثر خود، لویاتان می گوید تشکیل جامعه مدنی و سیاسی بر مبنای رفتار عقلانی بشر است و هیچ ربطی به باورهای ماوراءالطبیعه ندارد که این اندیشه شاید به دلیل زمان زندگی او(قرن17) یعنی زمان شکوفایی علم جدید می باشد. پیش از رنسانس عموما دولت امری طبیعی می شناختند نه امری ساخته دست بشر ولی هابز اولین اندیشمندی است که به طور منسجم دولت را ساخته دست بشر معرفی می کند و نتیجه می گیرد که حکومت مبتنی بر رضایت افراد است.
هابز در لویاتان در ابتدا شرایط لازم برای رسیدن به امنیت و آرامش را بررسی کرده و بعد به بررسی ایجاد قرار داد اجتماعی و دولت مطلوب می پردازد، در این مرحله او ابتدا مفاهیمی مانند حق طبیعی، وضع طبیعی و قرارداد اجتماعی را تبیین می کند. او حق طبیعی را حق صیانت نفس می داند و زمانی را که در یک رقابت دائمی برای کسب قدرت بیشتر به جهت حفظ همین حق میگذرد را وضع طبیعی می خواند و این وضع با سپردن اختیار به گروه دیگری برای ایجاد امنیت و آرامش، که همان قرارداد اجتماعی به پایان می رسد. میتوان چنین نتیجه گیری کرد که در تفکر هابز حکومت نباید مطلقه باشد ولی نیاز به آن مطلق است.

۱ نظر:

فرزانه گفت...

سلام
تشکیل جامعه مدنی هیچ ربطی به باور های ماورا الطبیعه ندارد
با این جمله بشدت موافقم