۹/۰۳/۱۳۸۹

دل تنگی

تمام مرتجعان غول گول دنیایند
همیشه سد بلندی به راه فردایند
بیا بیا بریم
که در هراس از این قوم کینه توزم من
و سخت می ترسم
که کار را به جنون
و مهربانی ما را به خاک و خون بکشند
چگونه می گویی
به هر کجا که رویم آسمان همین رنگ است
بیا بیا بریم
آه، من دلم تنگ است

بیا بیا برویم
کجاست نغمه عشق و نسیم آزادی
در این کویر نبینم نشان آبادی
نشانه شادی
دلم گرفت از این شیوه های شدادی
بیا، بیا برویم
خوشا که رستن و رفتن
به سوی آزادی
حمید مصدق